دختر داستانهای سکسی بکن بکن نازک, شورتی, معصوم
عروس جوان زیبا به آشپزخانه آمد که در آن یک کیک عروسی وجود دارد ، و داماد که در آن زمان بود. او را دعوت کرد تا به داستانهای سکسی بکن بکن لباس هایش نگاه کند. او خودداری کرد و گفت که شما نمی توانید در عروس قبل از عروسی نگاه. او پاسخ داد که این همه درست نیست و او را اغوا به ارتباط جنسی. او پاهای خود را گسترش داد و دید که بیدمشک او با پیش بینی مرطوب است. او نمی توانست مقاومت کند و خروس خود را به سوراخ عروس هدایت کرد. آنها به خوبی تموم شد, خنده در کیک که در عروسی بود .